سقوط قیمت گاز در اروپا (رویا یا واقعیت)
تاریخ انتشار: ۷ آبان ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۲۸۴۷۵۸
در آستانه فصل سرد اروپا قیمت های گاز در اروپا افت کرده است.
به گزارش مشرق، یک کاربر فضای مجازی طی رشته توییتی با عنوان "سقوط قیمت گاز در اروپا (رویا یا واقعیت)" نوشت:
افرادی با نشان دادن نمودار افت قیمت گاز در بازه یک ماه اخیر میگویند اروپا بحران گازی را پشت سر گذاشته است و روسیه و محور شرق بازنده بزرگ هستند در این تحلیل با آمارهای خود غربی ها نگاهی به بازار گاز اروپا و آینده آن میاندازیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در آستانه فصل سرد اروپا قیمت های گاز در اروپا افت کرده است.
طبق آمار های اعلامی خود اروپا قیمت میانگین گاز هلند ( که قیمت پایه گاز طبیعی اروپاست) از ۳۳۸ یورو به ۶۳ یورو رسیده است.( بر واحد MWh ) توجه داشته باشید که این قیمت نسبت به پارسال ۳۷۰ درصد بیشتر است.
اما چه اتفاقی افتاده است آیا اروپا توانسته مشکل گاز خود را حل کند؟
نخیر
کاهش قیمت خیلی ساده قابل پیش بینی بود زیرا که گاز طبیعی وارداتی را یا باید مصرف کنند یا باید ذخیره کنند.
بعد از آنکه اعلام شد ۹۵ درصد ذخیره سازی اروپا انجام شده است پس باقی گاز باید فقط مصرف شود از آنجا که بخاطر آب و هوای معتدل این روزها مصرف گاز خانگی و(صنعتی) کاهش داشته است قیمت ها برای حفظ تعادل طبق سیستم فروش کالای در حال عرضه (ds) عمل میکنند.
این همان سیستمی هست که شاید قبلا شنیده باشید دولت در برهه های زمانی خاص اگر مشترکین برق بیشتری مصرف کنند تخفیف یا حتی پول میدهد؟
در اینجا هم به علت کاهش شدید مصرف گاز خانگی به دلیل افزایش قیمت و ترس مردم از قبوض نجومی و آب و هوایی ملایم کنونی مصرف کاهش پیدا کرده در نتیجه قیمت هم کاهش یافت. یعنی هر زمان که افزایش مصرف شروع شود قیمت ها نجومی بالا می رود اصلا به همین دلیل پارلمان اروپا میخواهد قانون سقف قیمت گاز را تصویب کند تا این شوک ها اتفاق نیفتد.
برای راستی آزمایی این موضوع میتوانید به صنایع اروپا مراجعه کنید که کارخانه ها روز به روز بیشتر تعطیل میشوند زیرا تحمل قیمت های انرژی بالا را ندارند. پس این کاهش قیمت موقتی است و دردی از اروپا را درمان نمیکند در ضمن پیش بینی های خود اتحادیه اروپا درباره قیمت گاز آنهم براساس جایگزین کردن گاز روسیه (یعنی اگر همه طرحهایشان جواب بدهد و مانند نورداستریم خرابکاری نشود و.. ) قیمت به ۱۴۰ یورو و سپس به حدود ۲۰۰ یورو میرسد بعد از آن پله ای تا سال ۲۰۲۵ شاید به حد مطلوب ۳۰ یورو جهت امکان رقابت صنایع اروپا برسد برای تحقق این هدف نیاز به دریافت محموله عظیم گاز مایع از آمریکا است که خودش دنیایی از احتمالات است.
در بخش دلایل خارجی کاهش قیمت نقش دو کشور محور شرق(روسیه و چین)در پر کردن انبار ذخیره گاز اروپایی هاست شاید برای شما هم این سوال پیش آمده باشد که چرا روسیه از روز اول گاز را قطع نکرده بود که اروپا حتی نتواند گاز اضطراری خود را به میزان لازم ذخیره کند حتی چین هم با اعلام محدودیت های شدید کرونایی میزان ۲۰ درصد پیش خرید گاز مایع خود را از آمریکا کنسل کرده و آنها به سمت اروپا صادر شدند.
دلیل این امر این بود همانطور که قبلا گفتیم آمریکا،روسیه را مجبور به جنگ با اوکراین کرد و روسیه طبق سیاست خودش میخواست بخشی از اروپا را به طرف خودش بکشد و تقریبا هم موفق شده بود که آمریکا به سراغ خطوط نورد استریم ها رفت و با انفجار آنها، آن شوک شدید قیمت گاز را در اروپا رقم زد درواقع همانطور که قبلا در تحلیل مخصوص خودش اشاره کردم روسیه با ایجاد فرصت های فرار برای کشورهای اروپای مرکزی،میخواست آنها را مجبور کند بدون جنگ تسلیم شوند.
همچنین مشخص شده بخش بزرگی از گاز صادراتی به اروپا از کنسل شدن محموله های پیش خرید چین بوده که از ۲۰ درصد کاهش مصرف خود ،آن را تامین کرده است. اما این گاز در آینده برای اروپا و بازارش در دسترس نیست.
طبق بهترین پیش بینی ها اروپا برای نجات خود از فروپاشی اقتصادی و روشن ماندن حداقل های صنعت خودش نیاز به واردات ۲۱۰ میلیارد مترمکعب LNG دارد. (زیرا دیگر مثل تابستان از خطوط لوله گازی بهش نمیرسد)
تازه این برآور با قیمت کنونی گاز LNG است که آمریکا با زرنگی تمام به علت مشکلات و انفجار خطوط ساده، صادرات گاز خود را کاهش داده است و قیمت را مصنوعی پایین آورده است. دلیلش هم این است که به اروپا بگوید تا سال ۲۰۲۵ تحمل کنید من گاز اروپا را با این قیمت کنونی تامین میکنم اما قیمت کنونی گاز به دلایل فوق، به صورت مصنوعی پایین آورده شده است.
به هرحال بزودی مصرف گاز چین به میزان سابق خواهد شد و حتی به علت سیاست های تغییر زغال سنگ به گاز، مصرف چین افزایش معناداری خواهد داشت، قطعا شاهد قیمت های جهانی بالاتر از ۴۰۰ یورو در واحد MWh خواهیم بود.
در مجموع به صورت خلاصه عرض کنم که بخش عمده ای از کاهش قیمت گاز در اروپا به خاطر عوامل خارجی و کمک محور شرق بوده است.
اروپا به این دلیل توانست ۶۰ درصد بیش تر از سال گذشته از آمریکا LNG خرید کند(۷۵ درصد حجمی) زیرا قرارداد فروش گاز در آمریکا اجازه تغییر مقصد را در میانه راه به تاجر ها میدهد.
حالا بریم سراغ واقعیت های آینده(از اینجا تحلیلگران اعداد را حفظ کنند)
درسال ۲۰۲۱ آمریکا ۱۴۱ میلیارد متر مکعب)تولید داشته است(روزانه ۱۳.۷ میلیارد متر مکعب)
َطبق جدول افزایش استخراج و صادرات گاز آمریکا در سال ۲۰۲۳، فقط ۶ م.م افزایش تولید دارد ولی اروپا ۶۰ م.م نیاز دارد.
یعنی اروپا چیزی به میزان ۱۰ برابر بیشتر از طرح های گسترش صادرات آمریکا برای مصرف خود گاز نیاز دارد تا بتواند به جدول زمان رفع نیاز تا سال ۲۰۲۵ برسد.
حالا فهمیدید چه کلاه گشادی سر اروپا رفته است؟
نوابغی که به اسم استاد دانشگاه دارند حقوق میگیرند و توییت میزنند که نیاز اروپا برطرف شده، کجا هستند؟ حیف بیت المالی که حرام شما میشود.
یه موضوع جالب و ناگفته اینکه معمولا گاز LNG از یک سال یا قبل تر، پیشخرید میشود.گاز کنونی توسط تاجر ها به قیمت ۶-۱۰دلار در سال ۲۰۲۰ به بعد خریداری شده که تا قیمت ۷۵ دلار فروخته می شود.اما گاز کنونی برای تحویل در سال های آینده به قیمت ۴۰ دلار در بازار ها پیش فروش میشود.
آیا تاجری که گاز را تا ۱۰ برابر گرانتر میفروخته می آید گاز ۴۰ دلار کنونی را طبق نمودار پیش بینی اروپا در سال ۲۰۲۴ زیر ۳۰ دلار بفروشد؟؟؟
خود تحلیلگران غربی بورس به این مورد میگویند گرداب قیمت. یعنی هر قیمتی که در حال حاضر بخرید، این قیمت خودش به نسبت عامل افزایش قیمت آینده خواهد بود.
نکته دیگه این است که بازار فروش گاز غیر آمریکایی مثل قطر هم افزایش تولیدی نمیتواند داشته باشد و اروپا در بهترین حالا ممکنه ۱۰۰ میلیارد متر مکعب در سال کسری گاز شدید خواهد داشت. تازه گفتم در بهترین حالت.
بزارید دوباره خلاصه مطالب را بنگریم:
کاهش قیمت کنونی گاز به علت کاهش شدید تقاضای مصرف آن در اروپاست زیرا از یک طرف در بخش صنعتی، صنایع اروپایی تعطیل شدند و یا در ۲۰ درصد ظرفیت کار میکنند که حتی قیمت کاهش یافته کنونی هم برای آنان یعنی تولیداتی تا ۴ برابر گرانتر از قیمت بازار در بخش خانگی هم بخاطر افزایش شدید قبوض مصرف کنندگان به سمت کاهش شدید مصرف رفتند.
دولت ها اعلام کردند میزان ذخیره اضطراری خود را تکمیل کردند پس از آنجایی که گازی که خریداری شده و امروز به سیستم اروپا رسیده یا باید مصرف شود یا باید ذخیره شود پس قیمت گاز کاهش یافته زیرا تقاضا نیست در مورد آینده هم به محضی که مصرف گاز بالا برود طبق قانون عرضه و تقاضا قیمت آن به شدت بالا خواهد رفت.
نکته دیگر این که این گاز ذخیره اضطراری اروپا برای ۱۵ تا ۲۵ روز مصرف یک کشور آنهم در بخش های حیاتی است نه برای مصارف صنعتی و...
سیاست های محور شرق هم هرگز کشتار مردم بخاطر سرما نبوده بلکه با زیرکی گاز ذخیره اضطراری اروپا را تامین کردند حالا دولت ها بمانند و مردم هایشان اگر گاز را به مردم ندهند عمرشان تمام است اگر بدهند با قیمت های زیاد و کمبود آن مواجه هستند در مورد صنایع اروپا که اصلا راه نجاتی وجود ندارد. تمامی این صنایع در ۲۵ سال گذشته براساس گاز تقریبا رایگان روسیه شکل گرفته که با قیمت بالاتر گاز نمیتوانند با شرکت های دیگر رقابت کنند.
آیا اروپا هیچ راه نجاتی ندارد؟
راههای احتمالی نجات اروپا را در تحلیل بعدی بررسی میکنیم
فقط بگم تا دو سال آینده فکر نجات اروپا نباشید.
دشمن حیلهگری به اسم آمریکا دارد
منبع: مشرق
کلیدواژه: بازار خودرو حادثه شاهچراغ قیمت گاز اروپا فصل سرما خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت گاز در اروپا صنایع اروپا قیمت گاز قیمت کنونی کاهش قیمت پیش بینی محور شرق مصرف گاز قیمت ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۲۸۴۷۵۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مدارا با طالبان بدون خط قرمز! / معلمان و دغدغه معیشت/رویا فروشی برای کسب ثروت
به گزارش «تابناک» روزنامههای امروز چهارشنبه ۱۲ اردیبهشت ماه در حالی چاپ و منتشر شد که گزارش رئیس دفتر بازرسی ویژه رئیسجمهور از ۱۰۰ برکناری با گشت ارشاد مدیران، تبدیل حکم اعدام «بابک زنجانی» به ۲۰ سال حبس، جنجال جدید طلافروشان و سیگنال نزولی دلار به بورس در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده ست.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
احمد مازنی طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد با عنوان معلمان و دغدغه معیشت نوشت: روز دوازدهم اردیبهشت، در ایران روز معلم نامگذاری شده و درکنار بزرگداشت مقام علمی و فضائل انسانی استاد شهید مرتضی مطهری، از معلمان تجلیل و درباره اهمیت نقش آنان سخنها گفته و همایشها برگزار میشود. اما همانند بسیاری از مناسبتها، این همایشها و تجلیل و تکریمها، در مقام عمل ره به جایی نمیبرد و معلمان و دغدغههایشان به فراموشی سپرده میشود. مایه تاسف است که در کشور ما نیازهای معیشتی به مهمترین دغدغه صنوف مختلف، از جمله معلمان تبدیل شده است، چرا؟ معمولا در پاسخ به این پرسش در مورد معلمان، جمعیت زیاد آنان را دلیل حقوق و مزایای اندک این قشر زحمتکش و اثرگذار جامعه میدانند. اما آیا زیاد بودن به معنی زیادی بودن است؟ همه ما میدانیم که شخصیت، باور، و رفتار فرزندان ما تحت تاثیر مستقیم تعلیم و تربیت معلمان است، و سلامت روان، جامعهپذیری، اعتماد به نفس، و هویت ملی و دینی فرزندان ما متاثر از آموزش و تربیت معلمان است، در این صورت اگر معلم آرامش روانی نداشته باشد، و به دلیل فقر مادی و مشکلات اقتصادی تمرکز لازم روی وظیفه و ماموریت اصلی خویش نداشته باشد، در این صورت چه انتظاری از خروجی نظام آموزشی میتوان داشت؟ به نظر میرسد رسیدگی به نیازهای معلمان باید در دستور کار فوری و مستمر دولت قرار بگیرد، و متولیان امر در دولت و مجلس میبایست با اهتمام بیشتری به این مهم بپردازند و موانع را از سر راه این عزیزان بردارند و از فرصت حضور معلمان و فرهنگیان و همه صاحبنظران که دغدغه تعلیم و تربیت فرزندان این آب و خاک را دارند برای کمک به حل این مشکل استفاده کنند، البته از نقش انجمنهای صنفی و سیاسی معلمان و فرهنگیان نیز نباید غافل شد این تشکلها میتوانند به دولت و مجلس در این زمینه و در سایر حوزهها کمک کنند. البته لازم به ذکر است که قانون رتبهبندی فرهنگیان که پس از سالها پیگیری در دولت دوازدهم و در نهایت در مجلس یازدهم به تصویب رسید گام مناسبی در جهت تأمین معیشت معلمان بود، اما در کنار ناکافی بودن این قانون، آییننامه رتبهبندی معلمان دارای نقاط ضعفهایی است که میتواند موجب ناکارآمدی این قانون شود.
شاخصهایی که در این آییننامه پیشبینی شده تاثیر مستقیم یا حتی غیرمستقیمی بر ماموریت معلم ندارد و شاخصهایی که مستقل از عملکرد معلم و عدم توجه به مدرسه محوری و سازوکارهای نامناسب ارزیابی در این آیین نامه که منجر به ارزیابی سلیقهای میشود و در نتیجه نامطلوب و ناکارآمد خواهد بود.
مدارا با طالبان بدون خط قرمز!
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود با عنوان مدارا با طالبان بدون خط قرمز! نوشت: رواداری برای دولتها یک راهبرد مفید و موثر برای دستیابی به موقعیت در سیاستهای داخلی و خارجی است. اِعمال این راهبرد در زمینه سیاست داخلی هر قدر بیشتر باشد بهتر است، ولی در مورد سیاست خارجی اگر مرز مشخصی رعایت نشود، قطعاً زیانهای فراوانی به همراه خواهد داشت.
از حکمرانان یک نظام سیاسی دینی همچون نظام جمهوری اسلامی انتظار اینست که حداکثر رواداری را در سیاست داخلی اِعمال کنند و به این فرموده پیامبر خدا صلیالله علیه وآله پایبندی نشان دهند که اگر حاکم در عفو اشتباه کند بهتر است از اینکه در عقوبت کردن گرفتار خطا شود. «.. فان الامام لان یخطئ فی العفو خیر له من ان یخطئ فی العقوبه». متاسفانه سیاست داخلی ما بر این توصیه رسولالله مبتنی نیست و بعضی از حکمرانان ما تصورشان اینست که با سختگیری و فشار حداکثری در کیفر دادن میتوانند مردم را به مسیری که میخواهند سوق دهند. عجیب است که علیرغم تجربیات متعدد و مستمری که در زمینه کارآمد نبودن سیاست زور و فشار وجود دارد، این دسته از حکمرانان همواره بر استمرار این سیاست شکستخورده اصرار میورزند.
عجیبتر اینکه همین حضرات که اِعمال فشار حداکثری در سیاست داخلی را میپسندند، در زمینه سیاست خارجی به ویژه درباره بعضی کشورها که خطرناک بودنشان برای منطقه و آینده منافع ملی ایران اظهر منالشمس است، به رواداری کامل و بدون قید و شرط معتقدند! با اینکه طبق ضربالمثل معروف «مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید میترسد» حکمرانان ما باید از کسانی که بدترین سابقه تروریستی، تکفیری، بدعهدی و پایبند نبودن به قوانین و مقررات بینالمللی را دارند برحذر باشند، آنها را به راحتی تحمل میکنند، تخلفاتشان را نادیده میگیرند و امتیازات زیادی در اختیارشان قرار میدهند.
امیرخان متقی، وزیر خارجه حکومت خودخوانده طالبان که از سران بدسابقه این گروه تروریستی تکفیری است، اخیراً ضمن انکار حضور داعش در افغانستان گفته است این گروه تحت حمایت سه کشور منطقه قرار دارد و این سه کشور داعش را حمایت میکنند و باعث ناامنی منطقه شدهاند. هرچند امیرخان اسمی از این سه کشور نیاورده، ولی آشنایان با تفکر او گفتهاند منظورش سه کشور تاجیکستان، ایران و پاکستان هستند که طبق ادعای این طالب متوهم، اولی نیروی انسانی داعش را تامین میکند، دومی راه عبور را برایشان باز میگذارد و سومی بودجه و مراکز برنامهریزی آنها را برعهده دارد.
جالب است که دولتمردان تاجیک و پاکستانی همواره از وجود گروههای متعدد تروریستی ازجمله داعش در افغانستان تحت حاکمیت طالبان خبر میدهند و این کشور را کانون ناامنی میدانند. از طرف دیگر، هر وقت قتل و غارت و جنایتی در افغانستان اتفاق میافتد حکومت خودخوانده طالبان آن را به گردن داعش میاندازد در حالی که همه میدانند طالبان با داعش تقسیم کار کرده و جنایتهای خود را به گردن داعش میاندازد و داعش هم که با طالبان همدست است، این تقسیم کار را پذیرفته و جنایات را گردن میگیرد. با اینکه این واقعیت کاملاً قطعی و روشن است، امیرخان متقی با وقاحت تمام ادعا میکند داعش در افغانستان حضور ندارد و این سه کشور حامیان داعش هستند.
پاکستان و تاجیکستان در حال تسویه حساب با طالبان هستند و آنچه مایه تاسف است اینست که ایران هنوز به سیاست مدارا با این گروه تروریستی تکفیری ادامه میدهد و این گروه علیرغم بدعهدیها و تخلفاتی که از قوانین بینالمللی دارد دائماً از ایران امتیاز میگیرد. در نزدیک سه سالی که طالبان بر افغانستان سلطه دارد هنوز حاضر نشده حقابه ایران از هیرمند را بدهد و اخیراً که سرریز سیل به سیستان رسید، طالبان آن را به عنوان حقابه ایران جا زد! امتیازات سیاسی و تجاری زیادی نیز از ایران میگیرد و مهمتر اینکه خطر ناامنی در ایران به دلیل ورود عناصر وابسته به طالبان هر روز افزایش مییابد، ولی حکمرانان ما به هشدارها اعتنا نمیکنند. حالا که امیرخان هم ایران را به همکاری با داعش متهم کرده آیا باز هم سیاست مدارا با طالبان جایز است؟ خط قرمز کجاست؟
رویا فروشی برای کسب ثروت
آرین احمدی طی یادداشتی در شماره امروز ابتکار با عنوان رویا فروشی برای کسب ثروت نوشت: یک شبه پولدار شدن، یک ماهه رتبه برتر کنکور شدن، چاقی و لاغری فوری در عرض یک هفته و ... تبلیغاتی هستند که این روزها بسیار زیاد با آنها مواجه میشویم. از پیامکهای فراوان تبلیغاتی و آگهیهای اینترنتی و تبلیغات عجیب و غریب فضای مجازی گرفته تا انواع رسانهها، همگی پر شدهاند از تبلیغاتی با این مضامین و جالبتر آنکه خدمات خود را هم تضمین میکنند و البته گویی نظارت خاصی هم برایشان وجود ندارد و متاسفانه هر روز هم به تعدادشان افزوده میشود و شوربختانهتر آنکه مخاطبان بسیاری هم دارند و بسیاری از مردم با رویای یک شبه موفق شدن فریب اینگونه تبلیغات را میخورند و هزینههای مالی و زمانی و متاسفانه خیلی از اوقات روانی بسیاری را بابت اینگونه تبلیغات میپردازند.
به تازگی هم متاسفانه پای برخی سلبریتیها و بلاگرهای معروف به اینگونه تبلیغات باز شده و این گونه افراد سود جو هم نقش پر رنگی در تشویق و اعتماد مردم به پذیرش این گونه تبلیغات دارند! سلبریتیها و بلاگرهایی که متاسفانه نظارت خاصی برایشان وجود ندارد، هر چه دلشان میخواهد میگویند و تبلیغ میکنند و البته مالیاتی هم نمیپردازند!
پایین بودن سرانه مطالعه و کم بودن سواد رسانهای، افزایش روحیه فست فودی (روحیهای که تحمل صبر ندارد و میخواهد همه چیز را به سرعت همانند فست فود به دست بیاورد)، شرایط اقتصادی این روزهای مردم و از همه مهمتر نبود نظارت کافی و نبود دغدغهمندی لازم فرهنگی میتوانند از علل افزایش اینگونه تبلیغات و جذب مردم باشد. البته از نقش کسانی که با رانت و اختلاس یک شبه ثروتمند شده اند و جو روانی که در جامعه ایجاد میکنند هم نمیتوان به سادگی گذشت.
قطعا افزایش این مدل تبلیغات و همایشها میتواند تاثیرات بسیار بدی در جامعه و علی الخصوص نوجوانان و جوانان داشته باشد، از نوجوانان و جوانانی که به آنها القا میشود میتوانند بدون تلاش و طی کردن مراحل لازم به موفقیت برسند و تعاریف اصولی موفقیت را در ذهن ایشان تغییر میدهند، نمیتوان انتظار هدفمند و اصولی تلاش کردن و البته رشد و تعالی را داشت و همین مساله باعث شده این روزها تعداد کمتری از نوجوانان و جوانان اشتیاق به یادگیری علم و یا مهارت خاصی را از خود نشان دهند و متاسفانه خیلیهایشان با سودای یک شبه ثروتمند شدن و یا یک شبه موفق شدن روزهای ناب و طلایی جوانیشان را میگذرانند و حتی مشاغل و نحوهی زندگی پدر و مادر خود را به تمسخر میگیرند و اصولا با هرگونه کار کارمندی، کارگری، مهندسی و هر کاری که نیاز به تلاش دارد مخالف هستند و برایشان جذابترین شغل بلاگری است.
و، اما سه پرسش اساسی که مطرح میشود این است که ۱- با وجود تعداد بسیار زیاد نهادهای فرهنگی در کشور که عمدتا دارای بودجههای فراوانی هم هستند، چرا فرهنگ سازی لازم از قبیل آموزش سواد رسانهای به آحاد مردم و یا ترویج فرهنگ کار و تلاش و ... برای این مهم صورت نگرفته است؟ البته از سهم آموزش و پرورش در این مقوله مهم نمیتوان به سادگی گذشت!
۲-اصولا فرآیند کسب مجوز اینگونه تبلیغات و همایشها چگونه است و چطور نظارتی بر روی آنها صورت میگیرد؟
۳-آیا کشور به این میزان بلاگر و سلبریتی نیاز دارد؟ کمبود نیروی ماهر و کارمند و کارگر متخصص در آینده چگونه تامین خواهد شد؟
به نظر میرسد عدم فعالیتهای فرهنگی و رسانهای لازم در جهت از بین بردن جو چنین تبلیغات و افکاری میتواند خسارات جبران ناپذیری را به فضای کاری و روانی جامعه و علی الخصوص نوجوانان و جوانان وارد سازد، و انتظار میرود نهادهای فرهنگی و نظارتی هر چه سریعتر در جهت مقابله با این مقوله جدید اجتماعی تمهیدات لازم را بیاندیشند.